Cry's Blog

ما عظیم تر از آنچه هستیم که می اندیشیم ...

ما عظیم تر از آنچه هستیم که می اندیشیم ...

Cry's Blog

بلاگ " شوالیه " ، متفاوت ترین بلاگ من خواهد بود . ممکنه شما توی این بلاگ دچار گیجی بشید اما عیبی نداره ، بهتون قول میدم عادی میشه براتون ! اما حالا چرا " شوالیه " ؟ خب راستش دیگه برام اسم بلاگ مهم نیست ، مهم نوشته هامه که شما میخونید و بهم فکر میکنید ، " شوالیه " رو هم چون در فارسی و انگلیسی از کلمه ش خوشم میاد قرار دادم بعنوان اسم بلاگم که ممکنه بعدا تغییرش بدم دوباره . اما اسم من محمد مهدی هست و با اسم مستعار Leo ( لـئــو ) و Cry ( گریه ) شناخته میشم . دلایلش رو هم لازم نمیدونم اینجا توضیح بدم . تازه هم دارم با فرهنگ بلاگ نویسی آشنا میشم و امیدوارم نظرات گرمتون رو از نوشته های سرد و بی روح من دریغ نکنید .
راه های ارتباط با من :
ایمیل : lvlr_@live.com
ایمیل : Mr.Cry@my.com
Telegram تلگرام : MrCry@

من یک بازیگر هستم (1)

دوشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۳۰ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

بدون مقدمه ، مثل همیشه . شاید دیگه تظاهر کردن شده عضوی از ثانیه های زندگی من . چند وقت پیش با خودم فکر میکردم که بعضی ها شغلشون بازیگری هست و بعضی ها هم زندگی شون . شاید خسته بودن و ابراز پشیمونی کردن بی فایده باشه و مثل آینه بودن ترسناک ترین چیز توی زندگیم باشه . هر شب خوابیدن و دیدن کابوسی تکراری از خورد شدن و شکستن . خیلی برای کسی که خودش رو سالیان سال گم کرده میتونه سخت باشه دیدن دنیای اطراف و حس کردن شادی ها ، یا شاید هم چیزهایی که خیلی یه آدم دلش میخواد داشته باشه و بعضی ها دارند . توی این جنگ یکطرفه ای که انگار تا ابدیت ادامه داره ، فکر میکنم مقاومت به یه جوک بی نظیر و خنده دار توی هر سالی که جدید بودن خودش رو به روی من میاره باشه . باورم نمیشه که دیگه حتی میترسم بگم خسته ام . جدای از اینکه می ترسم بلند بگم خستم که باز دوباره با چرت و پرت های ادم های اطرافم رو برو بشم ، حتی میترسم که توی دلم بگم خستم چون یادم نمیاد که خستگی شاید یه چیز نپذیرفته باشه از طرف حال و احوال این روزهای من . خلاقیت ، یه نور سو سو زنانی که هرچی بیشتر توی این دریای عمیق و تاریک افسوس فرو میرم ، بیشتر دلم براش تنگ میشه و مدام ازش داستان های حماسی مینویسم . خیلی دلم میخواد که همه چیز رو بندازم به گردن سرنوشت ، جامعه ، خانواده ، رویاها و خیلی چیزهای دیگه ، اما مشکل من همینجاست ، همه چیز دست منه ، کلید ، راه ، پرواز ، انگیزه ، اما مثل یک جنگجوی دنیا دیده با خستگی تمام هنوز دارم توی این باران سنگین از نا امیدی ها صبر میکنم که تمام آن چیزی که جمع کردم و بهش نیاز دارم رو صرف چیزی کنم که نا معلومه ، صرف چیزی کنم که نمی بینمش و نمی تونم حسش کنم . فقط امیدوارم ارزشش رو داشته باشه . باید باور کنم که ارزشش رو داره حتی اگه نداشته باشه چون این تمام چیزی هست که من دارم و نمی تونم حتی به از بین رفتنش فکر کنم که چیزی فراتر از مرگ رو برام به ارمغان میاره . و آینده ای که دست از سر این لحظه های من حتی یک لحظه بر نخواهد داشت .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۲۷
Mohammad Mahdi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی