زیبایی با خود بودن (3)
بسم الله الرحمن الرحیم
دست در دست باد پرواز میکند ... خاطره ها را میشکافد و به عمق وجود زندگی میرسد و ملاقاتی عجیب را رو در رو میبیند ... به گفته ی خودش محبت است .. او می گفت : خیلی ها در راه در تارهای غم به مانند پروانه ای نا امید به دام می افتند و بلعیده شده و خودشان را پایان میدانند ... ... ... او می گفت امید داشتن مانند خورشیدی که فقط به فکر ذوب کردن یخ باشد .. آن تارها را آب کرده و از بین میبرد ... حرف هایش را میشود باور کرد .. او این راه را رفته و برگشته ... پس دیده و شنیده است .... پس تجربه کرده و بر گشته است .. .. .. .. این ها زاده ی خیال بافی های اوست اما حقیقت دارد ... آری ! آری ! درست شنیدید ! حقیقت دارد ... در افکارش میماند و به خود میفهماند که وجود دارد ... ... او انسان گذشته است و او همچنان ماجراجو است و به زندگی می اندیشد ...